هستی هستی ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

تمام هستی ما

خوب

بدون عنوان

صبح سر کار بودم.بابایی زنگ زده میگه به هستی زنگ بزن می گفت مامانم بهم زنگ بزنه. به مهدش زنگ زدم گوشی رو دادند بهش.بعد از سلام و علیک می گه دنیا جون داره درس می ده برم.بعد از ظهر می بینمت. من: من: من: خوب شاخم دراومده!! ...
21 بهمن 1393

فرهنگ لغت هستی در 15 ماهگی

88/02/26 16 تا دندون درآوردی.مامان و بابا رو کامل می گی به عزیز می گی اجی به مامان بزرگ...مانی خاله....قوله دایی...دای امیرو عمو...امی عمه...عمه مهسا...مه آب...آبو نون...مون ماست...ما موز...مو مو...مو بیا و بگیر...با بده...ب باز کن...با هر چیزی که دستت می گیری سعی می کنی بازش کنی.دیروز از میز تلویزیون یه حلقه فیلم ویدیویی در آورده بودی بیرون به بابات اصرار می کردی که نگاتیوشو درآره؟ ...
13 بهمن 1393

اولین دندان

امروز سه شنبه 88/03/25که می شی پنج ماهو بیست روزه.باهم ساعت 12 ظهر بیدار شدیم.!همینطور که باهات حرف می زدم انگشتم رو روی لثه ات کشیدم متوجه تیزی دندونت (نیش بالا)شدم.یکیش هم لثه تو سفید کرده بود.(پایین)یعنی به زودی در می آد.  
13 بهمن 1393

اولین حرکت مستقل هستی جون

امروز پنج شنبه 88/03/21 که شش ماه و 9 روزه شدی همون طور که رو تشکت داشتی بازی بازی می کردی برگشتی.برای اولین بار.از سمت پهلوی سمت چپت به شکم برگشتی.وای برای من و بابایی خیلی جالب بود. 88/3/28 پنج شنبه عصری قرار بود بریم خونه عزیز.رفتم برات گوشواره خریدم تا شب به کمک خاله تو گوشت بندازیم.یه لنگشو پنج شنبه انداختیم اون یکیشم فرداش.گریه می کردی نمی ذاشتی.خوشگل شدی.گوشوارت یه عروسک خوشگله.مثل خودت.
13 بهمن 1393
1